روایت شده که چون سرهای شهدا را نزد پسر زیاد بردند آن ملعون سر مبارک حضرت سید الشهدا (علیه السلام) را برداشته بر ران خود گذاشت ، قطره یی خون از سر مبارک بر قبای او چکید ، قبا و جبه و ازار آن شقی بد بخت را سوراخ کرده و در زمین غایب شد و آن سوراخ در ران وی بماند هر چند علاج کردند صحت نیافت و آن زخم گند شدیدی ظاهر میشد چندان که...
برای خواندن ادامه ی (سرانجام شوم ابن زیاد(لعنة الله علیه)) به ادامه ی مطلب بروید...
چندان که هیچ شامه را طاقت شنیدن آن نبود و پیوسته نافه ی مشک به آن موضع بسته بود با وجود آن رایحه ی کریهه ی آن بر مشک غلبه می کرد ، به این درد مبتلا بود تا روزی که به قتل رسید و به جهنم واصل شد ابراهیم اشتر آن ملعون را در میا ن بستگان به همین علامت شناخت چنان چه در مختار نامه مذکور است.(1)
بر گرفته از کتاب "متن کامل و ترجمه ی لهوف سید ابن طاووس" عباس عزیزی ، ص292
پ.ن(1):تحفة المجالس،ص195
اللهم العن اول ظالمٍ ظَلَمَ حَقَّ محمدٍ و آلِ محمد
اللهم صلی علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم