طنز

برای دیدن و خواندن این پست به ادامه ی مطلب بروید...

بعض وقتها با صحبت های یه
نفر موافقت میکنی و میگی : بله درسته ...
ولی چیزی که تو ذهنته : خفه شو
دیگه سرم رفت        

=================

لذتی که در شکار پشه با دست هستش
در شکار آهو با تفنگ نیست

===============  

اگه مدرسه خوب بود بچه ها همه روز اول مدرسه گریه نمی کردن....

  

======================  

   

دیروز ظهر خسته بودم خوابیده بودم زیر کولر گازی که بعد از یه ربع چشمام

سنگین شده بود دیدم برق قطع شد کلی به اداره برق فحش دادم ولی

وقتی که از گرما خوابم نبرد بلند شدم زودتر برم سرکار که دیدم بابام

کولرو خاموش کرده. بهش گفتم پدرمن تو این گرما این چه کاریه

میخنده میگه خواستم بیدارت کنم.. شما جای من بودید سرتونو

نمیزدید تو دیوار وجدانن نمیزدید.         

 =================

دقت کردین که هر وقت میخواین برین مهمونی ، دکمه شلوارتون کنده میشه،

بعد که با سنجاق قفلی میبندینش و روشم کمربند میبندین ....

تازه میفهمین که چقدرررر دستشوي دارین....

================

          

اونجوری که من بسته سیگارم تو خونه جاساز میکنم فکر نکنم

القاعده بتونه اینجوری بمب جاساز کنه!!

بسته سیگار:| سازمان سیا :O موساد!! خودم:))  

   =============  

دیگه همین روز است گداها سر چهارراه با دستگاه کارتخوان بیان سراغمون !!           

===========   

هیچی بدتر ازین نیست که بری تو مهمونی هلو برداری

فک کنی هسته جداست ؛ بعد نباشه و تا وسطای خوردنش آب

 از زیر آرنجت سرازیر بشه