شيوانا صبح زود از مقابل مغازه نانوایی عبور میکرد. دید نانوا عمدا مقداری آرد ارزان جو را با آرد مرغوب گندم مخلوط میکند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد. شیوانا از مرد نانوا پرسید: "آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الان مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی!؟
بقیه در ادامه ی مطلب...